مساله ی مهم در بازاریابی این است که اساسا در بازاریابی تعیین قیمت، کیفیت محصول و خدمات و نحوه ی بازاریابی دائما تحت تاثیر عملکرد رقیب مدیریت میشود. استراتژی بازاریابی از این منظر به استراتژی جنگی شباهت دارد، به شکلی که باید تمام برنامه ریزی ها با در نظر گرفتن برنامه ها و عکس العملهای رقیب انجام شود.
در مرحله ی استراتژی بازاریابی کارهایی که باید برای شکل دهی به استراتژی بازاریابی انجام شود به شکل خلاصه بین شده. در ادامه بیان دیگری از هر قسمت را مرور می کنیم.
چه کار ویژه و منحصربه فردی را میخواهیم انجام دهیم؟ چه محصول ویژه ای را میخواهیم تولید کنیم؟ مشخصه ی ما میتواند یک محصول یا خدمت ویژه باشد، و یا تمرکز روی مشتری یا بخش خاصی از بازار. به عنوان مثال مشتری های خاص رستوران های مکدونالد افرادی هستند که می خواهند در کمترین زمان ممکن غذایی که سفارش میدهند را، با در نظر گرفتن یک تناسب بین کیفیت و قیمت، دریافت کنند.
تفاوت ما با رقیب هایمان در چیست؟ چه کاری را بهتر از آنها انجام می دهیم و یا در کل چرا مشتری باید از ما خرید کند؟
با بررسی بازار باید محتمل ترین مشتری موجود را شناسایی کنیم. چه کسی حاضر است برای کار ویژه ی ما هزینه کند؟ مشتری هایی که موقعیت ما در بازار را تحسین می کنند چه کسانی هستند؟ بهترین مشتری ها چه کسانی هستند؟ درواقع تمام تلاش این بخش شناخت مشتری و نیازهایش به بهترین شکل است. بهترین مشتری ها وفادارند و یا حتی محصول ما را به دیگران معرفی میکنند.
ویژگیهای مشتری خوب میتواند آماری و یا روانشناختی باشد.
در هر مرحله ای از بازاریابی باید بررسی شود که زمان، بودجه و منابع موجود کجا مصرف میشوند.
اساس هر استراتژی بازاریابی موفق شناخت بازار، رقبا، مشتری و در واقع داشتن یک نقشه ی عملکردی همه جانبه است. با پاسخ دادن به سوالاتی که هر اصل مطرح میکند میتوان به یک استراتژی بازاریابی منحصربه فرد برای محصول مورد نظر دست یافت.
منبع :
سمینار ارائه شده توسط Brian Tracy با موضوع 4 اصل در استراتژی بازاریابی